دختره خواسته عشقش یکم نگرانش بشه و دلش براش تنگ بشه گوشیشو یه ساعت از دسترس خارج کرده" پسره هم اونقد نگران دختره شده که به مدت یک هفته گوشیشو خاموش کرده تا دیگه از این غلطا نکنه
یه خواهر زاده دارم هر وقت میرم خونشون ته چین مرغ درست میکنم و اون هم بلافاصله میگه اه اه باز کثیف پلو درست کرده
من نزدیک 2 ساله دارم همه ی نوشته های اینجا رو میخونم ولی هیچ وقت عضو نشدم امروز با خودم گفتم من که انقد این بچه ها رو میشناسم چرا عضو نشم برا همین مزاحمتون شدم
حالا اگه مزاحم نیستمم ببینم یه لایک مهمونم میکنین؟
به بعضیا خیلی چیزا باس گفت ولی به بعضیا هم باس گفت:
مهربونیت تو حلقم ...به هیشکی نه نمیگی ...
من آرزوی دیگرانم ... تو آویزون دیگران ...
فک میکردم دمت گرمه... ولی دیدم سرت گرمه ... هه !
آقا با اهل منزل داشتیم میرفتیم بیرون... مامانم عقب ما بود، یهو یه صدای مهیبی شنیدیم اول فکر کردیم که یه دبه یا شیشه نوشابه زیر پای مامانم رفته... منتظر واستادیم که بیاد دیدیم آقا مامانم کله اش را گرفته... چی شده؟ با کله رفته تو آینه بابای علی جوبی(همسایمون) !!! جالب اینجاست که پس از وقوع حادثه اومده میگه ای خفه نشی افسون!!!
من O-o
آیینه ((((((((
مامان ^-^
انگار من آینه رو کوبوندم تو سرش...
تو نت بودمم پسر دایی گود زیلام که 5 سالشه امده میگه کلید ویندوز بگیر با حرف L ببین چی میشه.یه دفع سیستم قفل کرد
اونوقت من تا دیروز فکر میکرد پدیه شاندیز یه جور ترشکه....