بازم دريا
بازم دريا باز باران بارید خیس شد خاطره ها
مرحبا بر دل ابری هوا
هر کجا هستی باش آسمانت آبی
و تمام دلت از غصه ی دنیا خالی . . .ِ
دريابزرگ
دریاکوچیک
روز پنجشنبه عصر رفتیم دریا بزرگ خواستیم صدف بچینیم
ولی دریا خیلی وحشتناک بودپیاده نشدیم
بعد بابا گفت ان شاءالله جمعه صبح ميريم دريا كوچیک
حالابریم سراغ عکسا
سجا اماده هست که بریم دریا
سجا تو فکر رفته
سجا ومامان جون
بعد ازدریا رفتیم خونه خاله اینم گل ازباغچه خونه خاله قشنگه؟؟
بعد از خونه خاله رفیتم دنبال شیشه های عینکت بابارفت
وما تو ماشین بودیم
صبح جمعه رفیتم دریا کوچیک اینم صدف تو دستم
عاشق این عکسم
در اخرش هم عکس از قایقهاروگرفتم
شرمنده پست یکم طولاني بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
راستی میتونم بپرسم شما کدوم شهر زندگی میکنید؟
فردا حتما جبران میکنم
فعلن نمیتونم بیا توروخدا براش دعا کن
